امیرمحمد دوازده امامی زاده؛ عبدالرسول کشفی
دوره 11، شماره 2 ، اسفند 1401، ، صفحه 139-168
چکیده
تأمل پیرامون مسئلة شر و ارتباط آن با خداباوری از موضوعات فلسفیای است که در طول تاریخ مورد بحث و گفتوگو بودهاست. از جمله اندیشمندانی که در دوران معاصر به این مسئله پرداخته، بروس رایشنباخ است. وی در پاسخ به برهان احتمالاتی شر، علاوه بر تبیین دقیق شرور اخلاقی، توضیحی جامع پیرامون چرایی شرور طبیعی مطرح ساخته که با عنوان «تئودیسة ...
بیشتر
تأمل پیرامون مسئلة شر و ارتباط آن با خداباوری از موضوعات فلسفیای است که در طول تاریخ مورد بحث و گفتوگو بودهاست. از جمله اندیشمندانی که در دوران معاصر به این مسئله پرداخته، بروس رایشنباخ است. وی در پاسخ به برهان احتمالاتی شر، علاوه بر تبیین دقیق شرور اخلاقی، توضیحی جامع پیرامون چرایی شرور طبیعی مطرح ساخته که با عنوان «تئودیسة قوانین طبیعی» شناخته شدهاست. بر مبنای این تئودیسه، شرور طبیعی لازمة قانونمندی جهان طبیعی است و قانونمندی نیز شرط ضروری تحقق فاعل-های مختار است. اشکالِ مهمی که به این تئودیسه وارد شده آن است که میتوان جهانی را با قوانین یا شرایط متفاوت تصور کرد به گونهای که فاقد شرور طبیعی، و یا، دستکم، مشتمل بر شرور طبیعی کمتری نسبت به جهان واقع باشد. پیشفرض اساسیِ این اشکال، اعتبارِ استنتاج «امکان» از «تصورپذیری» است که در فلسفة تحلیلی معاصر مورد تدقیق قرار گرفتهاست. به عنوان نمونه، دیوید چالمرز به صورت تفصیلی با بررسی انحای گوناگون تصورپذیری، این استنتاج را جز در شرایطی خاص نمیپذیرد. هدف این مقاله، بازخوانی دقیقتر تئودیسة قوانین طبیعی رایشنباخ با استفاده از نظریة چالمرز دربارة استلزام تصورپذیری-امکان است. در نتیجه، با تضعیف اشکال تصورپذیری جهان بدون شر این تئودیسه تقویت گشتهاست.
نرگس کریمی واقف؛ عبدالرسول کشفی؛ محمدرضا بیات
دوره 10، شماره 2 ، اسفند 1400، ، صفحه 131-154
چکیده
بحث در باب سازگاری یا ناسازگاری میان قدرت مطلق خداوند و خیرخواهی مطلق او از مباحث اساسی در فلسفه دین از گذشته تا کنون بوده است. از نگاه برخی فیلسوفان دین، لازمه قدرت مطلق خداوند، امکان ارتکاب افعال ضداخلاقی از جانب اوست که با خیرخواهی وی ناسازگار است؛ و لازمه خیرخواهی مطلق او عدم امکان افعال ضداخلاقی است که با قدرت مطلق وی ناسازگار ...
بیشتر
بحث در باب سازگاری یا ناسازگاری میان قدرت مطلق خداوند و خیرخواهی مطلق او از مباحث اساسی در فلسفه دین از گذشته تا کنون بوده است. از نگاه برخی فیلسوفان دین، لازمه قدرت مطلق خداوند، امکان ارتکاب افعال ضداخلاقی از جانب اوست که با خیرخواهی وی ناسازگار است؛ و لازمه خیرخواهی مطلق او عدم امکان افعال ضداخلاقی است که با قدرت مطلق وی ناسازگار است. نلسون پایک با ارائه سه معنا از «قدرت» تلاش میکند که ناسازگاری فوق را حل کند. وی معتقد است که خدا میتواند مرتکب عمل ضداخلاقی شود اما سرشت او چنان است که مانع از تحقق این امر میشود. به باور جاشوا هافمن، راه حل پایک مستلزم نفی ضرورت از خیرخواهی خداوند است. در پاسخ، پایک با پذیرش نفی ضرورت خیرخواهی از خداوند معتقد است که رفع ناسازگاری فوق راهحلی جز پیشنهاد وی ندارد. به نظر میرسد که میتوان با تفکیک ضرورت منطقی و ضرورت متافیزیکی ناظر به عنوان و یا شخص خداوند، از راه حل پایک دفاع کرد. عنوان خداوند در تمام جهانهای ممکن خیرخواه است، اما شخصی که خداست صرفا در جهان واقع خیرخواه است. از این رو وصف ضرورت برای خیرخواهی خداوند همچنان پابرجاست اما این ضرورت ناظر به شخص خداوند نیست تا محدودکننده قدرت مطلق او باشد.
فاطمه سعیدی؛ عبدالرسول کشفی؛ امیرعباس علیزمانی
دوره 8، شماره 1 ، اردیبهشت 1398، ، صفحه 1-23
چکیده
خداباوری شکاکانه یکی از انواع پاسخهای فیلسوفان خداباور در واکنش به مسئلۀ قرینهای شر است. این رویکرد که خود دربردارندۀ مجموعهای از آراست، با تکیه بر محدودیت قوای شناختی بشر و پیچیدگی و ژرفای واقعیت ارزشی، در ادعای گزافبودن شرور تردید میافکند. این مقاله مبتنی بر آرای برگمن، از فیلسوفان برجستۀ این حوزه، است. برگمن با مطرحکردن ...
بیشتر
خداباوری شکاکانه یکی از انواع پاسخهای فیلسوفان خداباور در واکنش به مسئلۀ قرینهای شر است. این رویکرد که خود دربردارندۀ مجموعهای از آراست، با تکیه بر محدودیت قوای شناختی بشر و پیچیدگی و ژرفای واقعیت ارزشی، در ادعای گزافبودن شرور تردید میافکند. این مقاله مبتنی بر آرای برگمن، از فیلسوفان برجستۀ این حوزه، است. برگمن با مطرحکردن فرضهای شکاکانۀ خود که مبتنی بر اصل «نمونة بارز» هستند، میکوشد تا استدلال ویلیام رو را به چالش بکشد. مقالات برگمن در این حوزه، تأثیرگذار و بهشدت بحثبرانگیز شدند. یکی از نقدهایی که به آرای او شده است، قرارگرفتن خداباوری شکاکانه در بنبستی اخلاقی است. منتقدان بر این باورند که این رویکرد هم از جنبۀ نظری اخلاق (توجیه اخلاقی) به بنبست میرسد، و هم از جنبۀ عملی اخلاق؛ از نظر آنان این موضع دقیقاً مخالف رویکرد ما در اخلاق روزمره است و بههیچوجه مطلوب و پذیرفتنی نیست، لذا خداباوری شکاکانه پذیرفتنی نیست. برگمن درمقابل، گرچه محدودیت در حوزۀ ارزشها را میپذیرد، آن را مانعی برای فعل اخلاقی نمیداند. این مقاله میکوشد ابتدا موضع برگمن را روشن کند، آنگاه به تقریر نقدهای واردشده و پاسخهای مطرحشده بپردازد. درنهایت روشن میشود با تکیه بر وظیفهگرایی اخلاقی و تاکید بر جایگاه اخلاقی متفاوت انسان و خداوند میتوان از بنبست شکاکیت اخلاقی رهایی جست.
زهرا کاراندیش؛ عبدالرسول کشفی
دوره 3، شماره 1 ، اردیبهشت 1393، ، صفحه 97-125
چکیده
نظریة علم میانی یکی از راهحلهای جبرگرایی الهیاتی است. بر مبنای جبرگرایی الهیاتی، اگر علم خداوند به رویدادهای آینده، ازجمله افعال انسان، خطاناپذیر باشد، انسان کاری جز آنچه خداوند از پیش میداند نمیتواند بکند، از این رو، در افعال خود مجبور است. این نظریه با اعتقاد به اینکه خداوند به تمام شرطیهای خلاف واقع که در مورد موجودات ...
بیشتر
نظریة علم میانی یکی از راهحلهای جبرگرایی الهیاتی است. بر مبنای جبرگرایی الهیاتی، اگر علم خداوند به رویدادهای آینده، ازجمله افعال انسان، خطاناپذیر باشد، انسان کاری جز آنچه خداوند از پیش میداند نمیتواند بکند، از این رو، در افعال خود مجبور است. این نظریه با اعتقاد به اینکه خداوند به تمام شرطیهای خلاف واقع که در مورد موجودات مختار صادق است، علمِ پیشاارادی دارد، به حل معضل یادشده میپردازد. در این مقاله پس از توضیح این نظریه، به دیدگاه ویلیام هاسکر، فیلسوف دین آمریکایی، میپردازیم. هاسکر بر این باور است که اصولاً شرطی خلاف واقع اختیار، که بنیان نظریة علم میانی است وجود ندارد، پس نظریة علم میانی باطل است. در این مقاله، با تکیه بر آرای توماس فلینت، نشان میدهیم که برخی از مبانی هاسکر در نفی علم میانی خداوند نادرست، و از این رو، دیدگاه او مخدوش است